سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستاشو مشت کرد....
دستاشو مشت کـرده بود…

پرسـیدم توی مشتت چـیه؟!

گفت : خودت نگـاه کن

دستاشو گرفتم و آروم باز کردم…

توی دستاش چیزی نبود!!!
گفتم : چیزی نیست کـه…!

دستامــو که توی دستاش بود فشـــرد و گفت:
نبــود…ولی “حــالا هست”!
دستام گرم شد و اون لبخند زد....


?







[ شنبه 92/11/19 ] [ 3:41 عصر ] [ حانی و تنهایی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه