عجیب دلتنگم...
تا حالا شده از شدت دلتنگی اشک چشمت بی اراده ی خودت جاری بشه؟
تا حالا شده از شدت دلتنگی تمام تنت یخ کنه ؟
تا حالا شده از شدت دلتنگی اسمشو تو گوشیت پیدا کنی و هی بهش نگا کنی ؟ حتی به اسمش...و
بخوای صداشو بشنوی؟ اما به خودت بگی ... نه ....
تا حالا شده از شدت دلتنگی نتونی حتی سر جات بشینی و همش راه بری تا شاید کسی حستو
نفهمه؟
واسه من شده... عجیب دلتنگم...
شنیدم که دلتنگی جزو پروسه ی فراموشیست... ینی یکی از مهمترین قسمتای فراموشیست. فقط
کاش زودتر بگذره این قسمتش. گذرش واسم سخت شده...
[ دوشنبه 92/8/27 ] [ 4:55 عصر ] [ حانی و تنهایی ]